فردا؟نمیخوام بیاد

Alex ...just you

فردا؟نمیخوام بیاد

خسته شدم از بس منتظر فردایی شدم كه امید دارم بهتر از امروز باشه خسته ام ...دلم گرفته كاش كسی بود دستم رو می گرفت میگفت می فهمم چي میكشی ...زندگی شكلات نیست ...حداقل اگه هست از نوع تلخشه ...كاش میشد اون لحظه كه مادرم ناراحته بهش بگم مامان جون گرینه نكن همه چي درست میشه ولی حیف كه میدونم هیچی درست نمیشه و همش دروغه...به خاطر همین باهاش گریه میكنم ...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:, ] [ 2:7 ] [ Natalia ] [ ]